هر وقت خیلی ناراحتم و یا خیلی خوشحالم پناه می برم به نوشتن. یک جایی شنیده بودم که می گویند نوشتن افیون است! جماعتی که اهل نوشتن هستند از جمله خودم وقتی مدتی نمی نویسم تمام تنم نه، بلکه تمام وجودم درد می کشد! برای آرام شدن و رام کردن ذهن افسار گسیخته ام باید به نوشتن پناه بیاورم.

حجم وسیعی از نوشته هایم مربوط می شود  به همین دو بخش (ناراحتی - خوشحالی) از زندگی ام! آن هم درست زمانیکه دنیا را سفید یا سیاه می بینم! (البته حدود یک سال می شود که سعی کردم خودمو از این سبک دیدن دور نگه دارم و خوشبختانه موفق هم شدم البته هنوز هم وقتی در بین دوستان نزدیکم آدم هایی با چنین دید دو بعدی می بینیم دلم برایشان می سوزد چون می دانم چه رنج عظیمی را متحمل می شوند.!

 

به جای تمام حرف هایی که می خواستم موقع عصبانیت به مخاطبم بزنم و گیس و گیس کشی کنیم پناه می برم به نوشتن. این کار را انجام می‌دهم نه به خاطر اینکه بد حرف زدن را بلد نیستم! نه! نمی خواهم من هم شبیه بقیه شوم! آدم های عصبانی و بد دهن که حرمت چیزی را نمی دانند. آدم هایی بی اعصاب که حتی فهم مکالمه و تحمل شنیدن نظرات مخالف را ندارند!

کاش توی مدرسه ها تجزیه و تحلیل داده های زندگی رو یاد می دادن یا روش های مربوط به گفت و شنود!

یادتونه توی کتاب فارسی یه بخش بود به اسم گفت و شنود؟؟ همیشه معلم مون می گفت این بخش درس مهم نیست!!! و الن می فهمم که چقدر همین بخش کوچیک مهمه!

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود فیلم | دانلود فیلم ایرانی | دانلود فیلم خارجی - سایت رد موویز S.HAMID.MOHAMMADI دستپخت ناب کفسابي Motorcycle Shop آموزش رايگان وردپرس Monica خاطرات... Jeehyun كلينيك هاي جراحي